احترام به سادات (2)
چند ماه پیش مطلبی رو با موضوع «آنها(سادات) را گرامی بداریم» در وبلاگ قرار دادیم که همزمان با اون مطلب ، چند سؤال برای برخی از دوستان،ائم از شیعه و سنی برای ما ارسال شد.که البته یکی ازون دوستان محترم ، عزیز دل خودم بود که ما بهش ارادتی خاصی داریم و خودش خبر نداره!
سؤال ایشون این بود که این مطلب با آیه «ان اکرمکم عندالله اتقاکم» سازگار نیست که خیلی هم صحیح بود.
اول بنده از اهمیت این عزیز به مطالب وبلاگ این حقیر خیلی ممنونم
و دوم جواب سؤال:
اگر بخوام که جواب دل خودمو به این موضوع بدم،همین بس که هرکی دوستدار حضرت زهرا باشه،ما دوسش داریم،چه برسه به بچه های اون حضرت
اما جواب عقلانی و منطقی این سؤال هم اینه که :
در ميان اديان و مذاهب، ديني موفقيت بيشتري دارد كه از هر جهت كاملتر باشد. شريعتي قادر است انسانهاي با فضيلت و شخصيتهاي نمونه تربيت نمايد كه كمترين تبعيض و بيعدالتي در آن نباشد.
يكي از شبهاتي كه در مجامع علمي دانشگاهي و حوزوي مطرح ميشود، اين است كه اگر شما ادعا داريد اسلام، تنها دين نجات بخش انسانهاست و هيچ ظلم و بيعدالتي در آن نبوده، هيچ فرقي ميان سياه و سفيد، پادشاه و رعيت، قوي و ضعيف و عرب و عجم نيست، پس چرا فرزندان امام علي(ع) و سادات علوي، در دين اسلام بر ديگران امتياز و برتري دارند؟ آيا اين امتياز سادات، برخلاف آيهاي نيست كه ملاك برتري افراد را خدا ترسي و تقوا و اعمال صالح ميداند؟ چگونه از يك طرف شعار عدالتخواهي سر ميدهيد و از طرف ديگر، سادات را بر ديگران امتياز ميبخشيد؟
اين يكي از شبهاتي است كه طرح آن براي نسل جوان جامعه به جهت عدم اطلاع كافي آنان ميتواند منشأ برخي از انحرافات اعتقادي و اخلاقي گردد. به همين خاطر پاسخ اين شبهه را آن گونه كه در قرآن آمده، از ديدگاه علامه (ره) بيان مينماييم.
در پاسخ به اين پرسش بايد گفت كه هيچ ترديدي وجود ندارد كه اسلام، دين عدالت است و هيچ شريعتي در مقام ادعا و عمل در اين زمينه نميتواند با اسلام برابري نمايد.
رهبران ديني در اسلام، هم شعار عدالت اجتماعي، اصليترين شعارشان بوده و هم در مقام عمل كمترين تخطّي از آن نداشتهاند؛ چنان كه دوست و دشمن در عدالت حضرت علي(ع) شهادتش را به خاطر شدت عدالتش ميدانند؛ اما با همهي اين اوصاف، ريشهي برتري و امتياز گروهي خاص(سادات) بر ديگران، به جهت آيهاي در قرآن است كه به موجب آن، خداوند به پيغمبر(ص) امر كرده كه از مردم بخواهد با خويشاوندان وي معاملهي دوستي و مودت نمايند. (سورهي شوري، آيهي 23 ) سرّ و حكمت اين درخواست خداي تعالي از پيامبر اكرم(ص) بعد از رحلت او مشخص شد كه آن ظلمها و ستمهايي بود كه در طول تاريخ با نسل هيچ رهبر و پيشوايي نشده است. سلسلهي سادات، قرنها هيچ گونه تأميني نداشتند، كشته ميشدند و سرهاي بريدهي ايشان را به عنوان ارمغان از شهري به شهري ديگر ميبردند، آنان را زنده زنده دفن ميكردند و دسته دسته در پي ساختمانها و ديوارها ميگذاشتند، آنان را زنداني و مسموم ميكردند. سالها گذشت تا اين كه شيعه استقلال يافت و توانست در احترام سادات بكوشد.( فرازهايي از اسلام، ص 326)
اكنون نيز شيعيان خصوصاً سادات در برخي از كشورها از دست دشمنان در امان نيستند و امنيت جاني و مالي ندارند؛ مثلاً ( افغانستان دوران طالبان و هم اكنون نيز در جنوب اين كشور شيعه كشي از سوي افراد طالبان جريان دارد)در پاكستان افراد سپاه صحابه، برخي از روزها در كنار جاده كمين ميزنند و اتوبوس را متوقف ميكنند و مسافران را بازديد كرده، كارت شناسايي آنان را نگاه ميكنند؛ اگر اسم كسي «علي» باشد، در كنار خيابان او را گردن ميزنند.
پس اگر خداوند خطاب به پيامبرش فرمود: به مردم بگو كه: «اجر و پاداش رسالتم، دوستي با اهل بيت من است» به جهت اين بوده است كه خداوند ميدانست با اهل بيتش بعد از رحلت پيامبر اكرم (ص) چه برخوردي خواهند نمود. بنابراين به خاطر كاستن از آن ستمها چنين كلامي را بر رسولش وحي نموده است، و اين به معناي نابرابري و بيعدالتي در شريعت شمرده نميشود.
چون خداوند نفرموده است كه از حيث حقوق اجتماعي، آنان از ديگران برترند و هرگاه خطا و معصيتي و يا جرم و جنايتي را انجام دادند، نبايد مجازات گردند و يا خداوند در قيامت معاصيشان را ناديده ميگيرد و آنان را از عذاب خويش نجات ميدهد. بر گرفته شده از كتاب : جوانان وبرسش هاي اخلاقي
**********************************************************
و اما احترام به سادات در سیره علما
شیخ مفید(ره) یک بار در میان درس و بالای منبر، ده بار برخاست و نشست. ايشان را گفتند: جناب شیخ! این چه حالی است؟ شیخ مفید گفت: علویزادهای جلوی در مسجد بازی میکند. هر بار که در برابر من میآید، به حرمت وی برمیخیزم که روا نبود که فرزند رسول فراز آید و برنخیزم.
* شیوه شیخ انصاري این بود كه هرگاه سیدی را میدید هرچند کودکی بود، دو دستش را روی هم مینهاد تا این بچه سید از حریم شیخ رد شود. چون از علت میپرسیدند میفرمود: اینها پارههای تن زهرایند!
اگر سيدى در مجلس شيخ انصاري بود بر او تقدم نمىجست و پا به سويش دراز نمىکرد.
* شاگردان عارف واصل مرحوم حاج ملاآقاجان زنجاني(ره) از قول ایشان آوردهاندكه میگفت: در روایت است که بر سادات نباید در راه رفتن مقدم شد. وقتی ساداتـ هر چند خردسال بودند ـ وارد مجلسی میشدند ایشان تمام قد در مقابلشان میایستاد و میگفت: در حدیث است که اگر کسی یکی از سادات را ببیند و در مقابل او نایستد و قیام تام نکند، خدا به دردی او را مبتلا میکند که دوا نداشته باشد.
* یکی از خصوصیات عجیب آيتالله سییویه(ره) ادب بسیار زیاد ایشان نسبت به همه بهويژه سادات بود. ايشان دست سادات را حتماً میبوسید، و روايتي را از وجود مبارك رسول خدا(ص) نقل ميكرد كه: هر كس اولاد مرا ببيند و با علاقه، بر من صلوات بفرستد، خداوند شنوايي گوش و بينايي چشم او را افزون فرمايد.»
* آيتالله حاجشيخ غلامرضا فقيه خراساني(ره) به سادات بسیار احترام میکردند و میفرمودند «خانه سادات خانه پیامبر است و این را از قرآن ثابت میکنم.» استدلالشان برای این معنا این بود که آیه شریفه «...لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أنْ تَأکُلُوا... » همه را اسم برده است جز اولاد را، میگفتند علت آن، این است که خانه اولاد هرکس، خانه خود اوست.
میفرمودند: پیامبر(ص) و اهلبیت فلک جاریه؛ یعنی کشتیهای روان در دریا هستند؛ هرجا ماندید دست به دامنشان بزنید. میگفتند: خودمن یکبار که در نجف بودم، عربها را در حال شنا کردن دیدم. فکر کردم که من هم میتوانم شنا کنم، اما همین که داخل آب شدم، احساس کردم که دارم غرق میشوم. گفتم: خدایا شاگردهای من سید هستند، اگر میخواهی آنها را درس بدهم، نجاتم بده و نجات یافتم.
مـا گـوشـه نشیـنان غـم فـاطـمـه ایم