خدایا

عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِک ... فَلْیَحْسُنِ العَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ یاکَریم 

آری مهربان...

من سراپا گناهم...میدانم...میدانم

دیگر به رویم نیاور مهربان

چون با وجود تمام این گناهان بزرگ،بازهم دل به عفو و کرم تو بسته ام

ببخش مرا بخاطر...

بخاطر همه ان درهایی که کوبیدم و خانه تو نبود...

بخاطراینکه سالهاست میگویم"ایاک نعبد" اما به دیگران هم دل سپرده ام...

...اینکه سالهاست گفته ام "ایاک نستعین" اما به دیگران هم تکیه کرده ام...

میدانم...

نمک خوردم،نمکدان را شکستم...

                                                      اما ... بفاطمة الهی العفو...

جا مانده

میزند فریاد دل جا مانده ام***مثنوی های پر از غم خوانده ام

روزگار عشق بازی طی شده***زندگی هر برگ برگش طی شده

فرصت دیدار از دستم چه زود***رفت چون برگی به دست آب رود

تا کجا این راه را بالا روم***کاش میشد تا خدا بالا روم

حاصل این ماندنم درد است درد***زندگی بی دوستان سرد لست سرد

درمیان خاکریز و خاکها***مانده تصویری ز سینه چاکها

دشت بود و لاله بود و آه بود***تا خدا پرواز را صد راه بود

راه را بستند جا ماندیم دریغ***سفره برچیدند واماندیم دریغ

بعد از این درد است بامن همنشین***مانده ام تنهای تنها غم نشین

دست بر سر میزنم از دردها***از غم تنهایی و از مردها

مردهای شیر  شیران دلیر***زاهدان پاک  مستان اسیر

دوستان دست دعا بالا زنید***پرده های هجر را بالا زنید

بی طلاطم مانده ام تابی دهید***بردل وا مانده ام آبی دهید